بهارنارنج

بهانه ای برای با هم بودن...

بهارنارنج

بهانه ای برای با هم بودن...

فقر از نگاه شریعتی

می خواهم  بگویم ...
فقر  همه جا سر می کشد ....
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی  هم  نیست ...
فقر ،چیزی را « نداشتن » است ، ولی  آن چیز پول نیست ... طلا و غذا نیست  ...
فقر  ،  همان گرد و خاکی است که بر کتاب های فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ...
فقر ،  تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد می کند ...
فقر ، کتیبه سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند ...
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود ...
فقر ،  همه جا سر می کشد ...
فقر ، شب را« بی غذا » سر کردن نیست ...
فقر ، روز را « بی اندیشه»  سر کردن است

نظرات 3 + ارسال نظر
سمیر یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:31 ب.ظ http://ssevgilim.tk

جالب بید

بهاره یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:11 ب.ظ http://hichkok.blogfa.com

سلام دوست جونم.وبلاگت عالیهههههههههه.خوشحال میشم اگه مایلید با هم تبادل لینک داشته باشیم.من رو میتونید به اسم آلفرد هیچکاک لینک کنید و بهم خبر بدین که شما رو به چه اسمی لینک کنم

سلام.
باعث افتخارمونه.

بهاره دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:31 ب.ظ http://hichkok.blogfa.com

سلااااام.ممنووون از لطفتووون.منم لینکیدمتوووون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد