چقدر دلم برای خدا تنگ شده.... همون خدایی که توی قلبای کوچیکمون هم جا میگرفت. همونی که همیشه برای شنیدن غصههامون وقت داشت. آخه اون وقتا غصههامون این قدر بزرگ نبود. دلم واسه خدای بچگیهام تنگ شده. همونی که جواب همه سوالای امتحان رو هم بلد بود و همشو هم برامون میگفت تا ما بنویسیم. شما دلتون تنگ نشده واسش؟ اون وقتا اگه حتی یه روز هم با خدا حرف نمیزدیم، خیلی دلتنگش میشدیم. راستی، چی شد که یه دفعه اون خدا رو فراموش کردیم؟ نکنه یه روزی اونم.... |